معنی فارسی interfinger

B1

اینترفینگر به معنی به هم تنیدن یا قفل کردن دو یا چند شئ به یکدیگر است.

To interlace or connect fingers or similar objects together.

example
معنی(example):

مهندس از تکنیک اینترفینگر برای بهبود استحکام مفصل استفاده کرد.

مثال:

The engineer used an interfinger technique to improve the joint strength.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند دو قطعه پارچه را برای طراحی بهتر اینترفینگر کنند.

مثال:

They decided to interfinger the two pieces of fabric for a better design.

معنی فارسی کلمه interfinger

: معنی interfinger به فارسی

اینترفینگر به معنی به هم تنیدن یا قفل کردن دو یا چند شئ به یکدیگر است.