معنی فارسی interfluminal

B1

فضای بین دو رودخانه، به ویژه در مورد اکوسیستم‌ها و نحوه ارتباطات زیستی در این مناطق.

Referring to the space or area between water bodies, particularly in ecological contexts.

example
معنی(example):

فضای بین‌رودخانه‌ای در موجود زنده به حمل و نقل مواد مغذی کمک می‌کند.

مثال:

The interfluminal space in the organism helps in nutrient transport.

معنی(example):

دانشمندان منطقه بین‌رودخانه‌ای را برای اهمیت آن در بوم‌شناسی مطالعه کردند.

مثال:

Scientists studied the interfluminal region for its significance in ecology.

معنی فارسی کلمه interfluminal

: معنی interfluminal به فارسی

فضای بین دو رودخانه، به ویژه در مورد اکوسیستم‌ها و نحوه ارتباطات زیستی در این مناطق.