معنی فارسی interfollicular

B1

بین‌فولیكول، ناحیه‌ای در پوست که بینFollicles قرار دارد و در مورد موها بحث می‌شود.

Referring to the area between hair follicles, particularly in relation to skin and hair.

example
معنی(example):

ناحیه بین‌فولیكولی پوست برای رشد مو اهمیت دارد.

مثال:

The interfollicular region of the skin is important for hair growth.

معنی(example):

در Dermatology، ساختارهای بین‌فولیكولی برای شرایط مختلف پوستی مورد مطالعه قرار می‌گیرند.

مثال:

In dermatology, interfollicular structures are studied for various skin conditions.

معنی فارسی کلمه interfollicular

: معنی interfollicular به فارسی

بین‌فولیكول، ناحیه‌ای در پوست که بینFollicles قرار دارد و در مورد موها بحث می‌شود.