معنی فارسی interfraternity

B1

بین فرقه‌ای، به تعامل و همکاری بین فرقه‌های مختلف اشاره دارد.

Relating to or involving multiple fraternities, especially in a cooperative or unified context.

example
معنی(example):

شورای بین‌برادری رویدادهایی برای تمام فرقه‌ها سازماندهی می‌کند.

مثال:

The interfraternity council organizes events for all fraternities.

معنی(example):

آنها بر روابط بین‌فرقه‌ای تمرکز دارند تا همکاری را بهبود بخشند.

مثال:

They focus on interfraternity relations to improve collaboration.

معنی فارسی کلمه interfraternity

: معنی interfraternity به فارسی

بین فرقه‌ای، به تعامل و همکاری بین فرقه‌های مختلف اشاره دارد.