معنی فارسی intergrows
B1به معنای رشد یا توسعه همزمان با دیگران در یک محیط اشتراکی.
To grow together or in association with each other.
- verb
verb
معنی(verb):
To grow together; intertwine.
example
معنی(example):
گیاهان برای ایجاد یک باغ زیبا به صورت همgrown میشوند.
مثال:
The plants intergrows to create a beautiful garden.
معنی(example):
وقتی آنها به هم میروید، گونهها با هم شکوفا میشوند.
مثال:
As they intergrows, the species thrive together.
معنی فارسی کلمه intergrows
:
به معنای رشد یا توسعه همزمان با دیگران در یک محیط اشتراکی.