معنی فارسی interimistic
B1رویکرد یا اقداماتی که به صورت موقت و برای جلب توافق یا آرامش انجام میشود.
Relating to or characterized by temporary measures or solutions.
- OTHER
example
معنی(example):
رویکرد موقت او به پر کردن شکاف بین نظرات مختلف کمک کرد.
مثال:
His interimistic approach helped bridge the gap between different opinions.
معنی(example):
اقدامات موقت به عنوان ضروری برای حفظ ثبات دیده میشد.
مثال:
The interimistic measures were seen as essential for maintaining stability.
معنی فارسی کلمه interimistic
:
رویکرد یا اقداماتی که به صورت موقت و برای جلب توافق یا آرامش انجام میشود.