معنی فارسی interindependence
B2وابستگی متقابل، به ارتباط و تعامل متقابل نیازها و منابع بین مکانها یا افراد اشاره دارد.
The mutual dependence between entities or groups.
- NOUN
example
معنی(example):
وابستگی متقابل کشورها به حفظ صلح جهانی کمک میکند.
مثال:
The interindependence of nations helps maintain global peace.
معنی(example):
در دنیای امروز، وابستگی متقابل برای ثبات اقتصادی ضروری است.
مثال:
In today's world, interindependence is crucial for economic stability.
معنی فارسی کلمه interindependence
:
وابستگی متقابل، به ارتباط و تعامل متقابل نیازها و منابع بین مکانها یا افراد اشاره دارد.