معنی فارسی interisland
B1بین جزیرهای، به نوعی حمل و نقل یا اتصال بین دو یا چند جزیره اطلاق میشود.
Relating to or connecting different islands.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فری بین جزیرهای چندین جزیره را در مجمعالجزایر متصل میکند.
مثال:
The interisland ferry connects several islands in the archipelago.
معنی(example):
او با وسایل حمل و نقل بینجزیرهای سفر کرد تا فرهنگهای مختلف را کشف کند.
مثال:
He traveled by interisland transportation to explore various cultures.
معنی فارسی کلمه interisland
:
بین جزیرهای، به نوعی حمل و نقل یا اتصال بین دو یا چند جزیره اطلاق میشود.