معنی فارسی interjunction

B1

کلمه یا عبارتی که برای اتصال دو یا چند جمله یا عبارت به کار می‌رود.

A word or phrase used to connect sentences or clauses.

example
معنی(example):

یک هم‌پیوست می‌تواند روابط بین جملات را روشن کند.

مثال:

An interjunction can clarify relationships between clauses.

معنی(example):

مطالعه هم‌پیوست‌ها به بهبود مهارت‌های نوشتاری کلی کمک می‌کند.

مثال:

Studying interjunctions helps improve overall writing skills.

معنی فارسی کلمه interjunction

: معنی interjunction به فارسی

کلمه یا عبارتی که برای اتصال دو یا چند جمله یا عبارت به کار می‌رود.