معنی فارسی interlinguist
B1کسی که به مطالعه و استفاده از چند زبان میپردازد.
A person who studies and uses multiple languages.
- NOUN
example
معنی(example):
یک زبانشناس بینالمللی به مطالعه چند زبان مشغول است.
مثال:
An interlinguist studies multiple languages.
معنی(example):
به عنوان یک زبانشناس بینالمللی، او ارتباط بین فرهنگها را تسهیل میکند.
مثال:
As an interlinguist, she facilitates communication between cultures.
معنی فارسی کلمه interlinguist
:
کسی که به مطالعه و استفاده از چند زبان میپردازد.