معنی فارسی interlobar

B1

مربوط به نواحی یا قسمت‌های مختلف یک عضو یا ساختار.

Relating to the regions or divisions within an organ or structure.

example
معنی(example):

اتصالات بین لبه‌ها برای عملکرد اندام حیاتی هستند.

مثال:

The interlobar connections are crucial for organ function.

معنی(example):

پزشکان ساختارهای بین لبه‌ای را برای درک بهتر بیماری‌ها مطالعه می‌کنند.

مثال:

Doctors study interlobar structures to better understand diseases.

معنی فارسی کلمه interlobar

: معنی interlobar به فارسی

مربوط به نواحی یا قسمت‌های مختلف یک عضو یا ساختار.