معنی فارسی intermachine
B1ارتباط یا فرآیند تبادل دادهها بین دو یا چند ماشین.
Referring to the interaction or data exchange between different machines.
- OTHER
example
معنی(example):
ارتباط بینماشینی بین سرورها برای انتقال دادهها ضروری است.
مثال:
The intermachine communication between the servers is essential for data transfer.
معنی(example):
او مشکلات بینماشینی را برای بهبود عملکرد شبکه حل کرد.
مثال:
He solved the intermachine issues to improve network performance.
معنی فارسی کلمه intermachine
:
ارتباط یا فرآیند تبادل دادهها بین دو یا چند ماشین.