معنی فارسی intermede

B2

پاره‌گسسته به معنای یک قسمت موقت یا مداخله‌ای است که معمولاً برای ایجاد تفاوت استفاده می‌شود.

A short intermediate piece, as in a play or musical work.

example
معنی(example):

پاره‌گسسته‌ی نمایش لحظه‌ای برای تأمل فراهم کرد.

مثال:

The intermede of the play provided a moment of reflection.

معنی(example):

در موسیقی، یک پاره‌گسسته می‌تواند به عنوان پلی بین دو بخش عمل کند.

مثال:

In music, an intermede can serve as a bridge between two parts.

معنی فارسی کلمه intermede

: معنی intermede به فارسی

پاره‌گسسته به معنای یک قسمت موقت یا مداخله‌ای است که معمولاً برای ایجاد تفاوت استفاده می‌شود.