معنی فارسی intermediae

B1

میانجی، مربوط به وضعیت یا مرحله‌ای که بین دو حالت دیگر وجود دارد.

Relating to or denoting an intermediate state or position.

example
معنی(example):

ساختارهای میانجی به عنوان پلی بین دو حالت مختلف عمل می‌کنند.

مثال:

The intermediae structures serve as a bridge between two different states.

معنی(example):

در علم، میانجی‌ها می‌توانند به گونه‌های انتقالی در تکامل اشاره کنند.

مثال:

In science, intermediae can refer to transitional species in evolution.

معنی فارسی کلمه intermediae

: معنی intermediae به فارسی

میانجی، مربوط به وضعیت یا مرحله‌ای که بین دو حالت دیگر وجود دارد.