معنی فارسی intermediate frequency
B2فرکانس‌هایی که در پردازش سیگنال‌های رادیویی استفاده می‌شوند.
A frequency used in signal processing and telecommunications.
- noun
noun
معنی(noun):
A frequency to which a carrier frequency is shifted as an intermediate step in transmission or reception; generally associated with superheterodyne receivers.
example
معنی(example):
رادیو از فرکانس‌های میانی استفاده می‌کند.
مثال:
The radio uses intermediate frequencies.
معنی(example):
در ارتباطات، فرکانس میانی نقش کلیدی دارد.
مثال:
In telecommunications, intermediate frequency plays a key role.
معنی فارسی کلمه intermediate frequency
:
فرکانس‌هایی که در پردازش سیگنال‌های رادیویی استفاده می‌شوند.
