معنی فارسی intermediate host

B2

موجود زنده‌ای که میزبان مرحله‌ای از چرخه زندگی یک انگل است.

An organism that is required for the development of a parasite, often between the definitive host and the environment.

example
معنی(example):

میزبان میانجی می‌تواند بعضی از انگل‌ها را حمل کند.

مثال:

An intermediate host can carry certain parasites.

معنی(example):

بسیاری از بیماری‌ها نیاز به یک میزبان میانجی دارند.

مثال:

Many diseases require an intermediate host.

معنی فارسی کلمه intermediate host

: معنی intermediate host به فارسی

موجود زنده‌ای که میزبان مرحله‌ای از چرخه زندگی یک انگل است.