معنی فارسی intermenstrual
B1بین قاعدگی، فاز زمانی که بین دو دوره قاعدگی اتفاق میافتد.
Referring to the time period between menstrual cycles.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فاز بین قاعدگی میتواند بر حالت و سطح انرژی زنان تأثیر بگذارد.
مثال:
The intermenstrual phase can affect a woman's mood and energy levels.
معنی(example):
پیگیری علائم بین قاعدگی میتواند به مدیریت سلامت قاعدگی کمک کند.
مثال:
Tracking intermenstrual symptoms can help with menstrual health management.
معنی فارسی کلمه intermenstrual
:
بین قاعدگی، فاز زمانی که بین دو دوره قاعدگی اتفاق میافتد.