معنی فارسی intermental
B1بین ذهنی، اشاره به فرایندهای فکری که در آن تعامل اجتماعی و فکری رخ میدهد.
Relating to collaborative cognitive processes occurring between individuals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بازخورد در طول فرآیند بین ذهنی میتواند یادگیری را تقویت کند.
مثال:
Feedback during the intermental process can enhance learning.
معنی(example):
فعالیتهای بین ذهنی همکاری و تبادل ایدهها را تشویق میکند.
مثال:
Intermental activities encourage collaboration and idea exchange.
معنی فارسی کلمه intermental
:
بین ذهنی، اشاره به فرایندهای فکری که در آن تعامل اجتماعی و فکری رخ میدهد.