معنی فارسی intermunicipal

B1

بین شهرداری، اشاره به همکاری یا توافقات بین شهرداری‌های مختلف.

Pertaining to activities, issues, or cooperation between different municipalities.

example
معنی(example):

قراردادهای بین‌شهری می‌توانند خدمات محلی را بهبود بخشند.

مثال:

Intermunicipal agreements can improve local services.

معنی(example):

شورای بین‌شهری ماهانه برای بحث در مورد منابع مشترک ملاقات می‌کند.

مثال:

The intermunicipal council meets monthly to discuss shared resources.

معنی فارسی کلمه intermunicipal

: معنی intermunicipal به فارسی

بین شهرداری، اشاره به همکاری یا توافقات بین شهرداری‌های مختلف.