معنی فارسی internidal

B1

منطقه‌ای در گیاه که بین دو ناحیه دیگر قرار دارد و در فرآیندهای رشد و توسعه نقش دارد.

Pertaining to the space or area between nodes in a plant or biological structure.

example
معنی(example):

منطقه اینترنیدال در گیاه برای رشد آن حیاتی است.

مثال:

The internidal zone in the plant is crucial for its growth.

معنی(example):

فضاهای اینترنیدال می‌توانند میزبان انواع مختلفی از موجودات باشند.

مثال:

Internidal spaces can host various types of organisms.

معنی فارسی کلمه internidal

:

منطقه‌ای در گیاه که بین دو ناحیه دیگر قرار دارد و در فرآیندهای رشد و توسعه نقش دارد.