معنی فارسی internships

B2

برنامه‌ای که در آن دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان به دنبال کسب تجربه عملی در یک حرفه معین هستند.

A period of work experience offered by an organization for a limited period of time, often for students or graduates.

noun
معنی(noun):

A job taken by a student in order to learn a profession or trade.

example
معنی(example):

بسیاری از دانشجویان برای به دست آوردن تجربه عملی به کارآموزی‌ها درخواست می‌دهند.

مثال:

Many students apply for internships to gain practical experience.

معنی(example):

کارآموزی او در شرکت فناوری به او کمک کرد تا مهارت‌های ارزشمندی را یاد بگیرد.

مثال:

Her internship at the tech company helped her learn valuable skills.

معنی فارسی کلمه internships

: معنی internships به فارسی

برنامه‌ای که در آن دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان به دنبال کسب تجربه عملی در یک حرفه معین هستند.