معنی فارسی interparoxysmal
B1بین حملهای به وضعیتهایی اطلاق میشود که در آن علائم یا بحرانها میان دورههایی که به وضوح مشخص نیستند، اتفاق میافتند.
Describing a condition marked by episodes that occur between periods of stability.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرایط بین حملهای نیاز به نظارت دقیق دارد.
مثال:
The interparoxysmal condition requires careful monitoring.
معنی(example):
علائم بین حملهای میتواند از شخصی به شخص دیگر به طور قابل توجهی متفاوت باشد.
مثال:
Interparoxysmal symptoms can vary significantly from person to person.
معنی فارسی کلمه interparoxysmal
:
بین حملهای به وضعیتهایی اطلاق میشود که در آن علائم یا بحرانها میان دورههایی که به وضوح مشخص نیستند، اتفاق میافتند.