معنی فارسی interproducing
B1به معنی در حال تولید مشترک و همکاری در فرایند تولید، به ویژه در زمینههای فناوری است.
The act of producing something cooperatively or in association with others.
- VERB
example
معنی(example):
آنها در حال حاضر در حال تولید مشترک یک برنامه نرمافزاری جدید هستند.
مثال:
They are currently interproducing a new software application.
معنی(example):
تولید مشترک فناوریهای مختلف میتواند منجر به راهحلهای نوآورانه شود.
مثال:
Interproducing various technologies can lead to innovative solutions.
معنی فارسی کلمه interproducing
:به معنی در حال تولید مشترک و همکاری در فرایند تولید، به ویژه در زمینههای فناوری است.