معنی فارسی interrhymed

B1

به معنای این است که شعر یا نثر به گونه‌ای نوشته شده است که از قافیه‌های داخلی استفاده کرده باشد.

Describing lines of poetry that utilize interrhyme.

example
معنی(example):

بیت‌ها برای جریان بهتر، قافیه‌دار درونی شدند.

مثال:

The verses were interrhymed for better flow.

معنی(example):

در آهنگ، متن‌ها قافیه‌دار داخلی شدند که الگوی به یاد ماندنی ایجاد کرد.

مثال:

In the song, the lyrics were interrhymed, creating a memorable pattern.

معنی فارسی کلمه interrhymed

: معنی interrhymed به فارسی

به معنای این است که شعر یا نثر به گونه‌ای نوشته شده است که از قافیه‌های داخلی استفاده کرده باشد.