معنی فارسی interrogatrix

C1

بازجو، به ویژه در اشاره به یک زن که پرسش می‌کند.

A term that denotes a female interrogator, often used in legal or literary contexts.

example
معنی(example):

اصطلاح 'بازجویی زنانه' به یک بازجو زن اشاره دارد.

مثال:

The term interrogatrix refers to a female interrogator.

معنی(example):

در زمینه ادبیات، یک بازجوی زن ممکن است شخصیتی باشد که از دیگران سوال می‌کند.

مثال:

In the context of literature, an interrogatrix might be a character that questions others.

معنی فارسی کلمه interrogatrix

: معنی interrogatrix به فارسی

بازجو، به ویژه در اشاره به یک زن که پرسش می‌کند.