معنی فارسی interscendent

B2

فراسرگران، به آن دسته از افکار یا ایده‌هایی اطلاق می‌شود که از حد و مرزهای معمول فراتر می‌روند.

Exceeding usual limits; transcendent.

example
معنی(example):

فکرهای او فراتر از معمول بود و به بعدی بالاتر رسیده بود.

مثال:

Her thoughts were interscendent, reaching beyond the ordinary.

معنی(example):

ایده‌های فراتر از معمول معمولاً الهام‌بخش آثار بزرگ هنری هستند.

مثال:

Interscendent ideas often inspire great works of art.

معنی فارسی کلمه interscendent

: معنی interscendent به فارسی

فراسرگران، به آن دسته از افکار یا ایده‌هایی اطلاق می‌شود که از حد و مرزهای معمول فراتر می‌روند.