معنی فارسی interties

B2

چندین ارتباط بین سیستم‌ها برای انتقال انرژی یا اطلاعات.

Multiple connections for the transfer of energy or information between systems.

example
معنی(example):

این ارتباطات برای تجارت انرژی حیاتی هستند.

مثال:

The interties are crucial for energy trading.

معنی(example):

چندین ارتباط بین کشورهای همسایه وجود دارد.

مثال:

Several interties exist between neighboring countries.

معنی فارسی کلمه interties

: معنی interties به فارسی

چندین ارتباط بین سیستم‌ها برای انتقال انرژی یا اطلاعات.