معنی فارسی intertrigo

B2

التهاب یا عفونت در ناحیه‌های مرطوب و چروکیده پوست.

A rash that occurs in warm, moist areas of the body.

noun
معنی(noun):

Chafing or dermatitis occurring between two folds of skin.

example
معنی(example):

اینترتریگو یک بیماری پوستی معمول است.

مثال:

Intertrigo is a common skin condition.

معنی(example):

او در ماه‌های تابستان از اینترتریگو رنج می‌برد.

مثال:

He suffers from intertrigo in the summer months.

معنی فارسی کلمه intertrigo

: معنی intertrigo به فارسی

التهاب یا عفونت در ناحیه‌های مرطوب و چروکیده پوست.