معنی فارسی intervertebrally
B1به طور مربوط به بین مهرهها، به ویژه در زمینه حرکت یا عملکرد.
In a manner pertaining to the regions between vertebrae, especially regarding function or movement.
- OTHER
example
معنی(example):
عصبها به طور بینمهرهای خارج میشوند تا عضلات را تأمین کنند.
مثال:
The nerves exit intervertebrally to supply the muscles.
معنی(example):
حرکت به طور بینمهرهای برای انعطافپذیری اتفاق میافتد.
مثال:
Movement occurs intervertebrally for flexibility.
معنی فارسی کلمه intervertebrally
:
به طور مربوط به بین مهرهها، به ویژه در زمینه حرکت یا عملکرد.