معنی فارسی intervillous
B2فضای بین پرزهای جفت که در تبادل مواد بین مادر و جنین نقش دارد.
Referring to the space between the villi, especially in a placental context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فضای بین پرزها برای تبادل مواد مغذی مهم است.
مثال:
The intervillous space is important for nutrient exchange.
معنی(example):
پاتوژنهای بین پرزها میتوانند بر سلامت جنین تأثیر بگذارند.
مثال:
Intervillous pathogens can affect fetal health.
معنی فارسی کلمه intervillous
:
فضای بین پرزهای جفت که در تبادل مواد بین مادر و جنین نقش دارد.