معنی فارسی intervisible

B1

به مکان‌هایی اطلاق می‌شود که از یکدیگر قابل مشاهده هستند.

Able to be seen from each other; having visibility between locations.

example
معنی(example):

این دو ساختمان از پارک قابل مشاهده بودند.

مثال:

The two buildings were intervisible from the park.

معنی(example):

مکان‌های قابل مشاهده به کمک برنامه‌ریزی رویدادهای فضای باز می‌آیند.

مثال:

Intervisible locations help in planning outdoor events.

معنی فارسی کلمه intervisible

: معنی intervisible به فارسی

به مکان‌هایی اطلاق می‌شود که از یکدیگر قابل مشاهده هستند.