معنی فارسی inthral
B1مسحور کردن، جذب کردن به طور عمیق و کامل.
To captivate or charm someone completely.
- VERB
example
معنی(example):
جادوگر تماشاگران را با حقههایش مسحور کرده بود.
مثال:
The magician had the audience inthralled with his tricks.
معنی(example):
زیبایی چشمانداز شما را مسحور خواهد کرد.
مثال:
The beauty of the landscape will inthral you.
معنی فارسی کلمه inthral
:
مسحور کردن، جذب کردن به طور عمیق و کامل.