معنی فارسی intimater

B1

شخصی که به نزدیک شدن یا صمیمی‌تر شدن در روابط می‌پردازد.

One who engages in creating intimate connections.

example
معنی(example):

او در حین صحبت کردن، صمیمی‌تر از افکار او شد.

مثال:

He became an intimater of her thoughts as they talked.

معنی(example):

صمیمی‌تر بودن نیاز به اعتماد و درک دارد.

مثال:

Being an intimater requires trust and understanding.

معنی فارسی کلمه intimater

: معنی intimater به فارسی

شخصی که به نزدیک شدن یا صمیمی‌تر شدن در روابط می‌پردازد.