معنی فارسی intime
B2نزدیک، صمیمی؛ اشاره به وجود ارتباط نزدیک و عمیق با چیزی یا کسی.
Close, intimate; denoting a close relationship or connection.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها ترجیح میدهند با طبیعت در نزدیکی باشند.
مثال:
They prefer to live intime with nature.
معنی(example):
آثار هنرمند احساس نزدیکی با جهان را منتقل میکند.
مثال:
The artist's works express a sense of being intime with the world.
معنی فارسی کلمه intime
:
نزدیک، صمیمی؛ اشاره به وجود ارتباط نزدیک و عمیق با چیزی یا کسی.