معنی فارسی intorting

B1

به معنای چرخش یا پیچش اطلاعات یا داده‌ها برای تجزیه و تحلیل بهتر.

The act of twisting or manipulating information for deeper understanding.

example
معنی(example):

دانشمندان در حال چرخش داخلی داده‌ها هستند تا بینش‌های جدیدی را آشکار کنند.

مثال:

The scientists are intorting the data to reveal new insights.

معنی(example):

چرخش داخلی اطلاعات به روشن شدن مسائل پیچیده کمک خواهد کرد.

مثال:

Intorting the information will help clarify complex issues.

معنی فارسی کلمه intorting

: معنی intorting به فارسی

به معنای چرخش یا پیچش اطلاعات یا داده‌ها برای تجزیه و تحلیل بهتر.