معنی فارسی intorts

B1

انحراف یا تحریف واقعیت یا حقیقت به گونه‌ای که به نفع فرد باشد.

To twist or distort the meaning of something.

example
معنی(example):

وکیل حقایق را به گونه‌ای تحریف می‌کند که با استدلال او همخوانی داشته باشد.

مثال:

The lawyer intorts the facts to fit his argument.

معنی(example):

او برای فرار از مسئولیت حقیقت را تحریف می‌کند.

مثال:

She intorts the truth to avoid taking responsibility.

معنی فارسی کلمه intorts

: معنی intorts به فارسی

انحراف یا تحریف واقعیت یا حقیقت به گونه‌ای که به نفع فرد باشد.