معنی فارسی intracapsular

B1

درون‌کپسولی به آسیب‌ها یا شرایطی اطلاق می‌شود که در داخل کپسول مفصلی وجود دارند.

Located within a capsule.

example
معنی(example):

آسیب‌ها به مفصل به صورت درون‌کپسولی یافت شدند.

مثال:

Injuries to the joint were found to be intracapsular.

معنی(example):

شکستگی‌های درون‌کپسولی نیاز به مدیریت دقیق دارند.

مثال:

Intracapsular fractures require careful management.

معنی فارسی کلمه intracapsular

: معنی intracapsular به فارسی

درون‌کپسولی به آسیب‌ها یا شرایطی اطلاق می‌شود که در داخل کپسول مفصلی وجود دارند.