معنی فارسی intracardially

B1

درون قلبی، به وضعیتی اطلاق می‌شود که یک عمل یا اقدام در درون قلب انجام می‌شود.

Referring to actions or conditions occurring within the heart.

example
معنی(example):

دارو در حین جراحی به صورت داخل قلبی تجویز شد.

مثال:

The medication was administered intracardially during surgery.

معنی(example):

نظارت به صورت داخل قلبی امکان ارزیابی دقیق عملکرد قلب را فراهم می‌کند.

مثال:

Monitoring intracardially allows for precise heart function assessment.

معنی فارسی کلمه intracardially

: معنی intracardially به فارسی

درون قلبی، به وضعیتی اطلاق می‌شود که یک عمل یا اقدام در درون قلب انجام می‌شود.