معنی فارسی intractile

C1

ویژگی یا حالت غیرقابل‌انعطاف بودن، به ویژه در زمینه مواد یا شرایط خاص.

Unable to be managed or controlled; usually refers to materials or situations.

example
معنی(example):

این نوع ماده به عنوان ماده‌ای غیرقابل‌انعطاف تحت دماهای بالا شناخته می‌شود.

مثال:

This type of material is known to be intractile under high temperatures.

معنی(example):

شرایط غیرقابل‌انعطاف می‌تواند چالش‌هایی در درمان ایجاد کند.

مثال:

Intractile conditions can pose challenges in treatment.

معنی فارسی کلمه intractile

:

ویژگی یا حالت غیرقابل‌انعطاف بودن، به ویژه در زمینه مواد یا شرایط خاص.