معنی فارسی intractableness

B2

حالت یا ویژگی غیرقابل‌انعطاف و مشکل، که به سختی تغییر می‌کند.

The state of being intractable; stubbornness or unmanageability.

example
معنی(example):

غیرقابل‌انعطاف بودن وضعیت همه افراد درگیر را ناامید کرد.

مثال:

The intractableness of the situation frustrated everyone involved.

معنی(example):

غیرقابل‌انعطاف بودن او چالشی برای همکاری تیم بود.

مثال:

Her intractableness was a challenge for team collaboration.

معنی فارسی کلمه intractableness

:

حالت یا ویژگی غیرقابل‌انعطاف و مشکل، که به سختی تغییر می‌کند.