معنی فارسی intraneous

B1

داخلی یا درون‌زا، به مسائلی اشاره دارد که از داخل یک سیستم یا محیط نشأت می‌گیرند.

Existing or originating from within; internal.

example
معنی(example):

پژوهشگر عوامل داخلی که بر روی آزمایش تأثیر گذاشتند را یافت.

مثال:

The researcher found intraneous factors that affected the experiment.

معنی(example):

وجود متغیرهای داخلی می‌تواند نتایج را تغییر دهد.

مثال:

The presence of intraneous variables can skew the results.

معنی فارسی کلمه intraneous

: معنی intraneous به فارسی

داخلی یا درون‌زا، به مسائلی اشاره دارد که از داخل یک سیستم یا محیط نشأت می‌گیرند.