معنی فارسی intrapreneur
C1کسی که در درون سازمانی، ایده‌های نوآورانه ایجاد می‌کند.
An employee who acts like an entrepreneur within a larger organization.
- noun
noun
معنی(noun):
A person employed to work independently within a company in order to introduce innovation and to revitalize and diversify its business.
example
معنی(example):
یک کارآفرین داخلی مانند یک کارآفرین در داخل یک شرکت فکر می‌کند.
مثال:
An intrapreneur thinks like an entrepreneur within a company.
معنی(example):
آنها نوآوری را به عنوان کارآفرینان داخلی پرورش می‌دهند.
مثال:
They foster innovation as intrapreneurs.
معنی فارسی کلمه intrapreneur
:
کسی که در درون سازمانی، ایده‌های نوآورانه ایجاد می‌کند.
