معنی فارسی introspects
B2دروننگری، فرایند تفکر و تأمل دربارهی افکار، احساسات و رفتارهای خود.
The examination of one's own thoughts and feelings.
- verb
verb
معنی(verb):
To engage in introspection.
معنی(verb):
To look into.
example
معنی(example):
این مهم است که به طور منظم به خود اندیشید تا بهتر به خود فهمید.
مثال:
It is important to introspect regularly to understand oneself better.
معنی(example):
او بعد از یک روز طولانی دوست دارد به خود بیندیشد تا ذهنش را آرام کند.
مثال:
She likes to introspect after a long day to clear her mind.
معنی فارسی کلمه introspects
:
دروننگری، فرایند تفکر و تأمل دربارهی افکار، احساسات و رفتارهای خود.