معنی فارسی intuitable

B1

قابل درک و حدس زدن با استفاده از شهود.

Capable of being understood or realized through intuition.

example
معنی(example):

حل این مشکل با کمی تفکر قابل حدس زدن است.

مثال:

The solution to the problem is intuitable with some thought.

معنی(example):

پیشنهادهای او توسط اعضای تیم قابل حدس زدن بود.

مثال:

Her suggestions were intuitable by the team members.

معنی فارسی کلمه intuitable

: معنی intuitable به فارسی

قابل درک و حدس زدن با استفاده از شهود.