معنی فارسی intuicity
B1توانایی درک یا قضاوت بر اساس شهود که به افراد کمک میکند تا سریعاً تصمیم بگیرند.
The quality of being intuitive, the ability to understand or know something without direct evidence.
- NOUN
example
معنی(example):
شهود او به او این امکان را میدهد که تصمیمات سریعی بگیرد.
مثال:
Her intuicity allows her to make quick decisions.
معنی(example):
شهود هنرمند در آثارش منعکس شده است.
مثال:
The intuicity of the artist is reflected in her work.
معنی فارسی کلمه intuicity
:
توانایی درک یا قضاوت بر اساس شهود که به افراد کمک میکند تا سریعاً تصمیم بگیرند.