معنی فارسی intwists
B1پیچیدن یا چرخش، به ویژه به شیوهای غیرمنتظره یا غیر مستقیم.
To twist or turn, especially in an unexpected or non-linear direction.
- OTHER
example
معنی(example):
داستان در انتها به طرز غیرمنتظرهای پیچیده میشود.
مثال:
The story intwists at the end, revealing unexpected twists.
معنی(example):
در این رمان، داستان چندین بار پیچ و تاب میخورد و خوانندگان را مشغول نگه میدارد.
مثال:
In this novel, the plot intwists several times, keeping readers engaged.
معنی فارسی کلمه intwists
:
پیچیدن یا چرخش، به ویژه به شیوهای غیرمنتظره یا غیر مستقیم.