معنی فارسی invaluably
B1به طور غیرقابل تحسین؛ به شکلی که ارزش آن قابل تخمین نیست.
In a way that is extremely valuable or invaluable.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرقابل تحسین به پروژه کمک کرد.
مثال:
He contributed to the project invaluably.
معنی(example):
نصیحت او در دوران بحران به طور غیرقابل تحسینی مفید بود.
مثال:
Her advice was invaluably helpful during the crisis.
معنی فارسی کلمه invaluably
:
به طور غیرقابل تحسین؛ به شکلی که ارزش آن قابل تخمین نیست.