معنی فارسی invariantly

B1

به‌صورت ثابت و بدون تغییر در شرایط مختلف.

In a manner that remains unchanged; consistently across various conditions.

example
معنی(example):

نرم‌افزار به صورت ثابت و بدون تغییر در تمام پلتفرم‌ها اجرا می‌شود.

مثال:

The software runs invariantly, regardless of the platform.

معنی(example):

او در طول مناظره به صورت ثابت بر موضع خود باقی ماند.

مثال:

He maintained his stance invariantly throughout the debate.

معنی فارسی کلمه invariantly

: معنی invariantly به فارسی

به‌صورت ثابت و بدون تغییر در شرایط مختلف.