معنی فارسی invein
B1غنا بخشیدن یا مملو کردن یک چیز با رنگ، روح یا ویژگی خاص.
To imbue or saturate something with a quality or characteristic.
- VERB
example
معنی(example):
هنرمند میخواست بوم را با رنگهای شاداب پر کند.
مثال:
The artist wanted to invein the canvas with vibrant colors.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند گلها را پر کنند تا آرایش را زندهتر کنند.
مثال:
They decided to invein the flowers to make the arrangement more lively.
معنی فارسی کلمه invein
:
غنا بخشیدن یا مملو کردن یک چیز با رنگ، روح یا ویژگی خاص.