معنی فارسی inventibility
B1اختراعی بودن، قابلیت ایجاد اختراعات جدید و نوآورانه در یک زمینه خاص.
The capacity to create new inventions or innovations.
- NOUN
example
معنی(example):
امکان اختراع فناوریهای جدید اغلب مردم را شگفتزده میکند.
مثال:
The inventibility of new technology often surprises people.
معنی(example):
دانشمندان به بررسی امکان اختراع هوش مصنوعی میپردازند.
مثال:
Scientists explore the inventibility of artificial intelligence.
معنی فارسی کلمه inventibility
:اختراعی بودن، قابلیت ایجاد اختراعات جدید و نوآورانه در یک زمینه خاص.